دنیا کوچولوی مامان و بابادنیا کوچولوی مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

دنیا شیرینی زندگی ما

دنیا کوچولوی من غذا میخوره

دنیا جونم مامانی باز اومد 19 تیر رفتیم چکاپ ماهیانه دقیقا 5 ماه و 2 روزگیت. متاسفانه تو  ماه گذشتش رشد نداشتی و از جاده سلامتی دور شده بودی. آقای دکتر هم گفتش که باید غذای کمکی رو شروع کنیم با فرنی (سرلاک) حریره بادام و 10 روز بعدش بریم واسه چکاپ. اینم جدول تغذیه 10 روزه روز اول/صبح و شب /هر وعده 1 قاشق معادل 5 سی سی روز دوم/4 وعده 1 قاشقه روز سوم/4 وعده 2 قاشقه روز چهارم /4 وعده 3 قاشقه روز پنجم / 4 وعده 4 قاشقه. از روز ششم یک وعده در میان حریره بادام به فرنی افزوده شود فرنی که اصلا دوست نداشتی چون باید بدون شکر میپختم برات. بجاش سرلاک شیر و برنج گرفتم برات که دوست داشتی.بادام هم ...
29 مرداد 1392

دنیا رفته پارک تاب بازی

2 مرداد روز چهارشنبه خاله جون  و نگار جون اومدن خونمون که ببینتت. بعدش 4 تایی رفتیم پارک. خاله جون شما رو بردش که تو زمین بازی بچه هارو ببینی. منم نشسته بودم و با نگار جون صحبت میکردممممممممم. یکم که گذشت دیدم نیومدید اومدم دنبالتون که دیدمممممممم خاله گذاشته شما رو تو تاب و داری بازی میکنیییییییییی. خیلی ذوق کردممممممم.نمک شده بودی و اصلا هم نترسیدییییییی.اما حسابی تعجب کرده بودی.آخراشم داشت خوابت میبرد. عکسات چون شب بود یکم تاره.اما عکسایی که بار دوم رفتیم پارک با خاله جون رو میزارم برات   ...
26 مرداد 1392

دنیا و تماشای تلویزیون

دنیای مامانی تماشای برنامه های تلویزیون رو دوست داری. مخصوصا تبلیغات شبکه پویا مثل تلفن قصه گوی و مسابقه مروا.شادیانه.زنگوله.خاله ستاره.و برنامه نقاشی نقاشی.یه ذوقی میکنی و جیغ میکشی که دلم غش میکنههههههه برات خوشگلممممممممممم. برات عزیزکممممممممم. اما تا حالا موفق نشدممممممم عکسای خوبی بگیرم ازت موقعی که ذوق میکنی بس که تکون میخوری و شیطونی میکنی.اما چند تا عکس دارم که آرومییییییییییی ...
26 مرداد 1392

غلت زدن و...........

دنیای مامانی دقیقا 4 ماه و 6 روزت بود که غلت زدی.مامانی یکم دیر رسیدمممممم و از مراحلش عکس ندارممممممم اما اینم بگم که اگه روی سطح صاف میذاشتمت سختت بود غلت زدن. 4 ماه و 20 روزت که بود دیگهههههههههه حرفه ای شده بودی و راحت میچرخیدیییییییییی.   4 ماه و 10 روزگی هم وقتی تکیه میدادی به چیزی تنها میشستیییییییی و منم مراقبت بودمممممم   ...
26 مرداد 1392

مامانی باز اومد

دختر گل مامانی معذزت .مدتی فرصت نکردم بیام اینجااااااااااااا نزدیک 2 ماهههههههههههه!!!!!!!!!!!!!!! علتشم اینه که حسابی سرگرم مراقبت از شما بودم و هستم.خیلی شیطون شدی.بیقراریات بیشتر شده.خوابت هم که کمتر از قبل.خوب هم که شیر و غذا نمیخورییییییییییییییی. تو این 2 ماه 3 بار بردمت پیش دکترت به خاطر متوقف شدن روند رشدت.دکتر برات غذای کمکی رو شروع کردش.  یکم رسیدی به منحنی.ما باز تو این 3 هفته اصلا اضافه نکردی.اینو خانمی که برات واکسن زد گفتش. حالا تو مطالب بعدی برات کامل توضیح میدم.این برای توجیه غیبتم بود خوشگلمممممممممممممممم ...
26 مرداد 1392

عکسهای روز تولد 17 بهمن 91

40دقیقه بعد به دنیا اومدن با وزن 3کیلو و 100گرم قد 52 سانت ساعت 4 و 20 دقیقه بعدازظهر   1 روزگی جلو در خونه وقتی گوسفند بریدن بعد حموم کردن(راستی این دور پیچ صوزتیه مال مامانیه.مامان بزرگ برام نگه داشته بود.خوشحالم که دادمش بهت خوشگلم) ...
15 فروردين 1392
1